نقد و بررسی ده فیلمنامه مربوط به کتاب « هدیه های آسمانی » متعلق به دوره ابتدایی تحصیلی است

 

متن زیر خلاصه نقد و بررسی ده فیلمنامه مربوط به کتاب « هدیه های آسمانی » متعلق به دوره ابتدایی تحصیلی است.

-  برای بررسی کارهای آموزشی نیاز است اهداف هر قسمت از فیلمنامه به صورت روشن مشخص شده باشند تا ارزشیابی بر مبنای اهداف انجام شود و بتوان نظر داد که فیلمنامه به اهدافش نزدیک شده است یا خیر. اهداف فیلمنامه « هدیه های آسمانی » مشخص نشده اند.

 

-  قسمت اول « هدیه های خدا » : در قسمت اول فیلمنامه ( مانند بقیه قسمت هایی که ماجرا در کلاس درس اتفاق می افتد ) اصل ماجرای فیلمنامه بر اساس دیالوگ های بین معلم و دانش آموزان بنا شده است و معلم به صورت رفت و برگشتی از دانش آموزان سوالاتی را می پرسد و دانش آموزان جواب می دهند و در انتها از سوالها و جواب ها نتیبجه گیری می کنند. تفاوت اینکه این روند سرکلاس درس اجرا شود و یا اینکه از آن فیلم تهیه شود و در اختیار دانش آموزان قرار گیرد در چیست؟

در حالت واقعی و در سر کلاس درس به دلیل اینکه معلم و دانش آموزان خودشان در حال تعامل با یکدیگر هستند و ساخت دانش و مفاهیم توسط خودشان انجام می شود نتیجه بهتری به دست می آید اما در فیلم ( فیلمنامه ) این فرآیند در داخل خود فیلم اتفاق می افتد در نتیجه حالت انتقال اطلاعات پیدا می کند. اگر قرار است یک روندی ( تولید فیلم ) جایگزین روند دیگری ( عمل واقعی در موقعییت ) شود باید آن روند جایگزین، قادر باشد ارزش افزوده تری بوجود آورد، نه اینکه باعث تقلیل یک روند تعاملی ( و ساخت دانش ) به روند انتقال اطلاعاتی شود.

 

-  قسمت دوم « پرندگان چه می گویند؟ » : در این قسمت نیز تمام اهداف فیلم توسط دیالوگ های که بین مادر و ساجده رد و بدل می شود بیان می شود. یعنی تنها با شنیدن دیالوگ های این دو نفر منظور متن به مخاطب منتقل می شود و کارکردی شبیه به قسمت اول فیلم دارد به عبارتی هدفهای فیلم نمایشی نشده است و فقط با دیالوگ به مخاطب منتقل می شود.

 

-  قسمت سوم « وضو می گیرم »: فضا سازی تصویری فیلمنامه ضعیف است و اطلاعات در بیشتر مواقع توسط منولوگی که در دیالوگ ها آورده شده است ارائه می شود.

برای مثال شروع فیلمنامه با دیالوگی بین پدربزرگ و اعضای خانواده آغاز می شود.

پدر بزرگ: مهمانی داریم می ریم، پس چی؟ اونم یه مهمونی درست و حسابی، خونه کی؟ مسجد، خونه خدا! چه مهمونی از این بهتر سراغ داری؟

و در جواب پدر بزرگ که از مادر می خواهد به مسجد برود، مادر می گوید.

مادر: منتظر بهروزم، راستش امروز کلید خونه رو با خودش نبرده، ممکنه بیاد پشت در بمونه، بعدم خسته از سر کار برمیگرده، خونه باشم که یه استکان چای جلوش بزارم.

و یا هنگام حرکت پدر بزرگ به سمت مسجد، می گوید.

پدر بزرگ: وقتی میخوای بری مسجد باید خودت را مرتب کنی بابا جان، بهترین و تمیزترین لباسهایت را بپوشی و موهای سرت رو شانه بزنی ...

داخل مسجد نیز ( مانند فیلمنامه قسمت اول ) معلم یک سری سوالاتی می پرسد و بچه ها جواب می دهند. تفاوت این سوال و جوابها با سوال و جوابهایی که بچه ها در سر کلاس درس با اجرای این داستان می توانند بیان کنند در چیست؟

 

- قسمت چهارم « دو روحانی »: قسمت چهارم نیز همان مشکلات قسمت های قبلی را دارد. دو دانش آموز قصد دارند به روحانی محل قبل از اینکه او به آنها سلام کند، به روحانی سلام کنند. تمام این اتفاقات در دیالوگ بیان می شود. نقش رسانه ای مثل فیلم در این میان چیست؟ و چه تفاوتی با یک نمایش رادیویی دارد؟

 

-          قسمت پنجم: « جشن میلاد »: این قسمت هم مانند قسمت های قبلی است و به جای افزایش بار دراماتیک فیلمنامه، فیلمنامه حالت جنگ های تلویزیونی را دارد که یکی ایستاده و سوال می کند و بچه ها یکی یکی جواب می دهند و او در انتها از حرف بچه ها نتیجه گیری می کند.

 

- قسمت های « ششم، هفتم، نهم »: به دلیل نقش بازی در این قسمت ها و با توجه به اینکه پایان و جمع بندی این گزارش در باره بازی و نقش آن در یادگیری است و به خاطر عدم تکرار مطالب، در قسمت پایانی متن به نقاط ضعف این قسمتها اشاره خواهد شد.

 

 

- قسمت های « هشتم و دهم »: مانند بقیه قسمت ها است و ساختار فیلمنامه بر مبنای  دیالوگ بنا شده است.

 

- چند قسمت از فیلمنامه بر اساس بازی بین بچه ها در سر کلاس درس شکل گرفته است به همین دلیل لازم است به نکاتی توجه شود:

یادگیری توسط بازی در سنین کودکی یکی از روشهایی است که توسط نظریه پردازان و پژوهشگران روانشناسی یادگیری روی آن تاکید بسیار شده است اما منظور این نظریه پردازان این است که خود بچه ها در حین بازی بهتر یاد می گیرند و یادگیری عمیق تری برای آنها شکل می گیرد نه اینکه به جای آنها بازی شود و یا از بازی آنها فیلم تهیه شود. چون در غیر این صورت آنها به صورت عینی و واقعی در بازی شرکت ندارند و فقط ناظر بازی کردن دیگران هستند.

« آرتور جر سیلد » محقق و پژوهشگر می گوید: بازی راهی است که کودک را از مجهول به معلوم ( یادگیری ) هدایت می کند. موضوع مهم در این راه « تخیل » و « تجربه » کودک است.

منظور از تخیل و تجربه کودک این است که خود کودک تخیل کند و خود کودک تجربه کند، نه اینکه دیگران و یا گروه فیلمسازی به جای او تخیل و تجربه کنند.

بازی های نمایشی، بازی های نمادین، بازی های تخیلی و بازی های آموزشی روندی است که شرکت خود کودک در بازی مبنای اصلی آن است و معمولا در سر کلاس و یا گروهی که به بازی مشغول می شوند انجام می شود.

                                                                       نگارش: احسان صباغی

                                                                               22/3/92

==========================

مطالب مرتبط:

  

بدون عنوان

 

بررسی کتاب « ارزشیابی وسایل آموزشی »

متن زیر که حدود چهار سال پیش تهیه شده بررسی و نقد کتاب « ارزشیابی وسایل آموزشی » است که توسط کمیته ای تحت همین عنوان در دفتر تکنولوژی آموزشی سازمان پژوهش و برنامه ریزی تالیف شده است و دفتر تکنولوژی قصد داشت آن را جهت ارائه شاخص هایی برای تولید کنندگان و ارزشیابی وسایل آموزشی ارزیابان اینگونه وسایل به صورت کتابی منتشر کند.

**************************************

بررسی کتاب « ارزشیابی وسایل آموزشی »

 

-  درمقدمه مولفان و شروع کتاب ( صفحه 7 )، به نقل قول از کتاب رسانه های آموزشی ( رابرت ایسر، رابرت گانیه، 1974، ترجمه رضا مهجور ) آمده است:

« در ادوار گذشته، معلمان و مربیان برای انتقال پیام و ارائه پیام آموزشی با مشکل انتخاب رسانه مناسب رو به رو بوده اند. »

اما در پاراگراف بعدی مولفان به نقش رسانه ها در فرآیند یادهی و یادگیری اشاره می کنند.

هنکام نگارش کتاب و مقاله هایی که به شیوه « مرجع دهی » و « رفرنس دهی » تهیه می شود تصور بر این است که با دادن رفرنس یا افزایش رفرنس، جنبه های علمی متن افزایش پیدا می کند اما در اکثر اینکونه نوشته ها، متن ها بدون تجزیه و تحلیل و ارتباط آنها با یکدیگر فقط در کنار هم چیده می شوند. به هر حال مواضع مولفان محترم در ارتباط با اینکه نقش رسانه ها را یادگیری می دانند یا انتقال پیام می دانند مشخص نیست و یا حتی اگر به هر دو اعتقاد دارند مشخص نیست.

این مسئله در کتاب « ارزشیابی فیلم های آموزشی » با شدت بیشتری خود را نشان می دهد.

-   فصل اول کتاب در مورد رسانه های آموزشی است. در این فصل به روشهای گوناگونی که رسانه ها طبقه بندی شده اند همراه با رفرنس آنها اشاره شده است. حال سوال این است که این قسمت کتاب و این طبقه بندی ها چه ارتباطی با طبقه بندی مولفان یا کمیته های ارزشیابی دارد؟ این بخش چه ارتباطی با فصل انتهای کتاب که در باره رسانه های آموزشی است دارد؟ کاربرد آن در فصل انتهای کتاب چیست و یا به چه نحوی از آن استفاده شده است.

-    فصل دوم کتاب در باره ارزشیابی است که با تعریف سیستم آغاز شده است. در کتاب برای تعریف سیستم آمده است.

« بنا به تعریف سیستم ( نظام ) مجموعه ای از اجزای به هم پیوسته است که برای تححق هدف معیینی استقرار می یابد. »

به نظر می رسد با توجه به اینکه یکی از فاکتورهای مهم هر سیستمی تعامل عناصر و اجزای آنها با یکدیگر است که آن را با دیگر شکل های آموزشی متفاوت می کند اگر تعریف بالا به شکل زیر یا به گونه ای که مفهوم تعاملی بودن در آن منظور شده باشد تصحیح شود مناسب تر است.

تعریف تصحیح شده پیشنهادی: « سیستم ( نظام ) مجموعه ای از اجزای است که به صورت تعاملی و به پیوسته به سمت هدف یا اهداف مشخصی در حال حرکت است. »

-   در ادامه همین فصل مراحل ارزشیابی درسی و انواع الگوهای ارزشیابی آورده شده است اما باز هم مانند فصل اول، ارتباط این مطالب با ارزشیابی وسایل آموزشی و تعیین ملاک هایی که در فصل آخر کتاب آمده است مشخص نیست.

آیا از این الگوها استفاده شده است؟

آیا الگوی جدیدی به کار برده شده است؟

اگر اینگونه است ارتباط این الگوی جدید با الگوهای مورد اشاره در چیست؟

-   در فصل سوم برای ارزیابی وسیله آموزشی سه عامل « 1- ویژگیهای فیزیکی 2- توانمندی های آموزشی، روانشناختی و فرهنکی 3- رعایت اصول ایمنی »در نظر گرفته شده است که به ترتیب 5/32 و 71/54 و 74/12 درصد برای هر یک از عامل ها در صورت به دست آوردن امتیاز کامل تعریف شده اشت اما اینکه درصد، هر یک از عامل های مشخص شده بر چه اساس و ملاکی است مشخص نشده است.

مثلا چرا به ترتیب امتیاز «40، 50، 10 » و یا « 20، 60، 20 » و یا ... در نظر گرفته نشده است؟ ( به نظر می رسد مجموع سوال ها و ملاک های هر عامل مبنای این تقسیم بندی بوده است. )

-  علاوه بر سه عامل فوق، ملاک هایی به عنوان ویژگیهای ممتاز برای وسیله تعریف شده است که باز هم دلیل یا ملاک اینکه چرا نشود این ویژگیها از سه عامل فوق جدا شده است مشخص نیست. مثلا چرا نشود این ویژگیهای ممتاز را در ملاک ها یا زیر ملاک های سه عامل ذکر شده قرار داد. برای روشن شدن مطلب موردی از کتاب را بررسی میکنیم. مثلا در قسمت عوامل « توانمندی آموزشی، روانشناختی و فرهنگی » ملاک « تناسب با اهداف آموزشی ( صفحه 54 ) » و در قسمت « ویژگیهای ممتاز ( صفحه 60 ) »، « ارتباط افقی و عمودی » به عنوان یک ویژگی ممتاز که سبب امتیاز ویژه می شود مطرح شده است ( ارتباط افقی بین مفاهیم دروس مختلف یک سال و ارتباط عمودی بین یک درس در سالهای مختلف ). همانطور که میدانیم اهداف آموزشی که بر مبنای اصول و مفاهیم برنامه آموزشی و درسی تهیه و تدوین شده باشد باید حتما ارتباط افقی و عمودی اهداف را در نظر داشته باشند و اگر هنگام تهیه اهداف این دو مورد رعایت نشود، هدف آموزشی مناسبی نیستند و برنامه ریز موظف است این ارتباط را بین اهداف برقرار و یا در صورت عدم برقراری ارتباط آن هدف را حذف کند. در نتیجه وقتی در قسمت « عامل توانمندی های آموزشی، روانشناختی و فرهنکی » ملاک تناسب با اهداف آموزشی وجود دارد و هنگامی یک هدف، هدف آموزشی مناسبی تلقی می شود  که دو ملاک ارتباط افقی و عمودی در آن رعایت شده باشد به همین دلیل وقتی در قسمت ویژگیهای ممتاز، ویژگی ارتباط افقی و عمودی هدف مطرح شده و برای آن امتیاز ویژه ای در نظر گرفته اند به نظر می رسد این ویژگی زائد است و باید در همان قسمت تناسب با اهداف آموزشی قرار گیرد. ( چون اگر این دو ویژگی را نداشته باشد هدف آموزشی مناسبی نیست. )

-   قسمت « تعاریف مفهومی » ( صفحه 44 ): به نظر می رسد به جای آموزش رسمی و غیر رسمی که از کتاب ( ذباحیان، مصطفی 1383 ) استفاده شده است، اگر تعریف این دو مفهوم از کتاب « فرآیند برنامه ریزی آموزشی » نوشته کارشناسان یونسکو و ترجمه فریده مشایخ استفاده شود، وضوح و شفافیت بیشتری خواهند داشت.

-   در قسمت تعاریف مفهومی، تعریف رسانه های آموزشی از کتاب هاشم فردانش ( 1372 ) و تعریف وسایل آموزشی از کتاب علی رووف ( 1377 )، تدوین کنندگان ملاک ها و مولفین را با این تناقض روبرو کرده است که اگر وسیله آموزشی همان رسانه آموزشی است آیا فیلم، نرم افزار صوتی، ... جزء وسایل آموزشی هستند یا نیستند در نتیجه این تناقض را سعی کرده اند در تعریف عملیاتی وسایل آموزشی توضیح دهند که اطلاق عنوان وسایل آموزشی به این مجموعه بر اساس تفکیکی است که دفتر « تامین رسانه های آموزشی » برای ارزیابی وسایل و رسانه های آموزشی مد نظر دارد. بر این اساس وسایل آموزشی در اینجا به هر ابزاری که با هدف یاد دادن برای یاد گرفتن مورد استفاده قرار گیرد و یا هر وسیله و اسبابی که در متن فعالیت های یاد دهی و یادگیری حضور پیدا کند مورد نظر است به جز فیلم، محتوای الکترونیکی و ...

حال سوالی که مطرح می شود این است که مگر فیلم و نرم افزارهای الکترونیکی و ... وسیله و ابزاری برای یاد دهی و یاد گیری نیستند؟ به نظر می رسد این تناقض از آنجا بوجود آمده است که قبل از تشکیل کمیته ها بدون توجه به فلسفه طبقه بندی رسانه ها، اقدام به تشکیل کمیته ها کرده اند که این طبقه بندی علاوه بر اینکه مبنای علمی نداشته به نظر می رسد دیدگاهی هم پشت سر آن وجود نداشته است تا طبقه  بندی جدیدی تعریف و یا ایجاد کند.

هنگام طبقه بندی معمولا رسانه ها و وسایل را بر اساس تعاریف  و ویژگیهای مشترک طبقه بندی می کنیم. رسانه ها به روش های متفاوتی طبقه بندی می شوند که در فصل اول این کتاب نیز به گروهی از این طبقه بندی ها اشاره شده است. ( مثل طبقه بندی به دو گروه رسانه های آموزشی نورتاب و غیر نور تاب) این طبقه بندی ها در حال حاضر کارایی خود را از دست داده اند مخصوصا با آمدن کامپیوتر و لوازم جانبی آن این تقسیم بندی ها ناکارایی خود را بیشتر نشان می دهند اما به نظر می رسد از تقسیم بندیهای موجود، تقسیم بندی « سخت افزار » و « نرم افزار » هنوز بتواند تا حدودی کارگشا باشد. ( از این تقسیم بندی در کتاب نامی آورده نشده است، سخت افزاز ها وسایلی هستند که برای ارائه محتوای آموزشی از آن استفاده می شود و نرم افزارها خود محتوا را در بر دارند. ) هر چند امروزه شاید بتوان رسانه هایی پیدا کرد که حنبه نرم افزاری و سخت افزاری را به صورت تداخلی یک جا در بر داشته باشند.

 

به نظر می رسد اگر حضور کارشناس و برنامه ریز آموزشی و درسی، کارشناس تکنولوژی آموزشی و کارشناس روانشناسی تربیتی برای کمیته ها تعریف و در نظر گرفته می شد مطالب تئوری و عملی ملاک ها در بحث ها و گفتگو با چالش بیشتری روبرو می شد در نتیجه استحکام، قدرت و کاربرد مناسب تری داشت.

هر چند ملاک هایی که این کمیته تهیه کرده است نسبت به ملاک های کمیته فیلم های آموزشی از قوت بیشتری برخوردار است اما به نظر می رسد در ارزیابی وسیله توسط ملاک ها، کارشناسی که وسیله را بررسی می کند ملاک اصلی است و ملاک ها کارشناس محور است. به این معنی که اگر کارشناسی با این ملاک ها و مفاهیم آشنا و مسلط باشد ارزیابی مناسبی از وسیله خواهد داشت و اگر کارشناسی در سطح با این مفاهیم آشنا باشد ارزیابی سطحی خواهد بود و در بعضی مواقع ممکن است ارزیابی اشتباهی از وسیله داشته باشد. 

و در انتها به نظر می رسد ملاک های موجود بتواند به تولید کنندگان جهت آشنایی با مفاهیم مورد نظر کمک کند و آنها را وادار کند در باره هر یک از مفاهیم به تحقیق و جستجو بپردازد تا به تولید رسانه های آموزشی مناسب تر نزدیک شود.

 

                                                                                      نگارش: احسان صباغی

                                                                                             2/11/89 

 

===================================

مطالب مرتبط:

بدون عنوان

 

بررسی کتاب درسی « تولید و کاربرد مواد آموزشی »

متن زیر که حدود هشت سال پیش تهیه شده بررسی و نقد کتاب درسی « تولید و کاربرد مواد آموزشی » تالیف آقای دکتر محمد حسن امیر تیموری است که جهت تدریس در رشته کودکیاری هنرستانهای کشور تالیف شده است.

************************************************

بررسی کتاب درسی « تولید و کاربرد مواد آموزشی »

 

-          در صفحه 22 کتاب در باره « ارتباطات آموزشی » آمده است:

" معلمان در کلاس درس، دانش و تجربه خود را از طریق برقراری ارتباط به فراگیران منتقل می کنند. فرآیند یادگیری از طریق ارتباط را اصطلاحا ارتباطات آموزشی می نامند. در الگوی ساده ارتباط آموزشی بالا عناصر زیر دیده می شود. "

فرآیند یادگیری و الگویی که پس از آن توسط مولف محترم ارائه شده است فقط ارتباط در کلاس درس را مد نظر دارد. امروزه با آمدن کامپیوتر و محیط های مجازی، بسیاری از ارتباطات به صورت مجازی اتفاق می افتد و یادگیری در ارتباط با ارتباطات آموزشی منحصر به کلاس درس و تخته سیاه نیست، ارتباط در محیط های مجازی یکی از مواردی است که مولف به آن توجه نکرده است.

 

صفحه های 29، 30، 31، 32 و 33، نقش حواس در یادگیری – مخروط تجارب یادگیری دیل

در این قسمت مولف به نقش و درصد انتقال اطلاعات توسط حواس انسان اشاره کرده است ( 75% بینایی، 12% شنوایی، 3% بویایی، 3% چشایی ) این مقادیر احتمالا صحیح است و در منابع متعددی به آن اشاره شده است ولی به نظر می رسد درصد اطلاعاتی که توسط یک حس دریافت می شود دلیل بر عمیق بودن یادگیری نیست. مولف در ادامه با استفاده از مخروط « ادگار دیل » قصد دارد نقش حواس در یادگیری و نقطه نظرگاه « ادگار دیل » در یادگیری را با یکدیگر مرتبط سازد اما به نظر می رسد تحلیل مناسبی ارائه نکرده باشد. این مخروط که در حقیقت از مراحل رشد « پیاژه » اخذ شده است، تجارب یادگیری را از عینی به ذهنی تقسیم بندی کرده است. پیاژه معتقد است کودک پس از گذر از مرحله عینی وارد مرحله تفکر انتزاعی که مرحله تحولی بالاتری است می شود. در دیدگاه روانشناسی تحولی پیاژه تا وقتی کودک در مرحله عینی قرار دارد مفاهیم انتزاعی را به خوبی درک نمی کند اما پس از ورود به مرحله تفکر انتزاعی انسان قادر به درک مفاهیم انتزاعی می شود.

به نظر می رسد عینی بودن تجربه ( مخصوصا در سنین حدود بالای 12 سال ) ارتباط زیادی با عمیق بودن و پایدار بودن آن نداشته باشد در مرحله تفکر انتزاعی انسان قادر به درک مفاهیم انتزاعی می شود در حالی که در مرحله تفکر عینی، آنچه عینی است درک می کند در نتیجه درک او با توجه به اینکه در سطوح پایین تری قرار دارد و هنوز مفاهیم انتزاعی را متوجه نمی شود به نظر می رسد عمق کمتری دارد. در نتیجه آنچه از دیدگاه پیاژه و به نوعی دیگر از مخروط دیل می توان استفاده کرد این است که برای مخاطبینی که در مرحله تفکر عینی هستند از تجارب عینی و برای یادگیرندگانی که از این مرحله عبور کرده اند می توان از موارد عینی و انتزاعی استفاده کرد.

به نظر می رسد انباشت اطلاعات ( که توسط حس بینایی منتقل می شود ) مسئله اصلی یادگیری نیست. امروزه معتقدند کدهای زبانی، گفتگو ( گفتمان ) و کلمات که انتزاعی هستند و واقعیت عینی ندارند و کارکرد نشانه شناسی قوی دارند نقش بسیار زیادی در یادگیری دارند. روانشناسان پیرو دیدگاه سازندگی ( ساختن گرایی ) بیشتر با توجه به نظرات ویگوتسکی معتقد هستند بحث ها و گفتگو ( گفتمان ) در گروه های کوچک یادگیری که سبب ساخت دانش و ساخت ذهنی می شود یادگیری عمیق تری برای مخاطبان به ارمغان می آورد. همچنین روانشناسان انسانگرا که تحت تاثیر نظریات مازلو و کارل راجرز هستند نیز اعتقاد به یادگیری در گروه های کوچک و اکتشاف معنی شخصی دارند.

 

صفحه 35 ، مفهوم یادگیری

در این قسمت تعریفی که از یادگیری ارائه شده از دیدگاه رفتارگرایی اخذ شده است و دیدگاه کتاب هم با توجه به تاکید خاصی که به ابزار دارد نشانگر غلبه رفتارگرایی بر کتاب است. با توجه به مباحث قبلی و تحولی که تعاریف یادگیری داشته اند تعریف کتاب از یادگیری به روز نیست.

 

صفحه 71 ، اصول و فنون تولید رسانه های آموزشی

با اینکه تیتر این فصل عنوان کلی « اصول و فنون تولید رسانه های آموزشی » را در بر دارد، مولف تنها به اصول گرافیکی، ترکیب بندی، رنگ آمیزی اشاره کرده است در حالی که رسانه ها و تولید آن گستردگی فروانی دارند.

 

صفحه 65 ، انتخاب نوع رسانه آموزشی

کتاب: " در این مرحله، معلم باید بر اساس مشخصات، مزیت ها و محدویت های رسانه های آموزشی که در فصل های قبل به طور مشروح مورد بحث و بررسی قرار گرفته است نوع رسانه آموزشی را انتخاب کنند. "

بر خلاف متنی که در کتاب آمده است تا صفحه 65 در باره مشخصات، مزیت ها و محدویت های رسانه های آموزشی بحثی نشده است و فقط در باره رسانه های ترسیمی توضیح داده شده است. به نظر می رسد این پاراگراف کتاب مستقیما از متن منبع اصلی بدون هیچ تغییری استفاده شده است بدون توجه به اینکه با مطالبی که برای تالیف این کتاب انتخاب شده هماهنگ و تصحیح شود.

 

صفحه 200 ، روش نصب عکس روی مقوا

کتاب: " ... ب – با استفاده از خط کش و گونیا یک قطعه مقوای چهار گوش را که از هر طرف cm 10 بزرگتر از عکس مورد نظر است ببرید ... "

با توجه به اندازه عکس هایی که فراگیران انتخاب می کنند اندازه های حاشیه های دور عکس نیز متفاوت خواهد بود همانگونه که درعکس هایی که توسط خود مولف نیز برای چاپ در کتاب انتخاب شده و در صفحه بعد، چاپ شده است مشاهده می شود با توجه به اندازه عکس ها حاشیه های آن cm 5، cm 3.5 و cm 6.5 در نظر گرفته شده است.

 

صفحه های 209 – 213 ، اسلاید و فیلم استریپ

امروزه استفاده از این نوع فیلم استریپ منسوخ شده است و تقریبا به تاریخ پیوسته است و بیشتر از نرم افزارهایی شبیه پاور پوئینت برای ارائه عکس و مطلب استفاده می شود و در موارد نادری از اسلاید استفاده می شود اما در کتاب به این مسئله توجه نشده است.

 

صفحه 214 ، کوپ ها و میکروسکوپ ها

امروزه میکروسکوپ های الکترونیکی و کامپیوتری جدیدی به بازار آمده است که مستقیما یا توسط کامپیوتر تصاویر آنها دیده می شود و در صورت لزوم می توان روی آنها عملیاتی انجام داد و می توان تصاویر آنها را توسط دستگاههای مخصوص روی پرده نمایش داد. اطلاعات کتاب در مورد به روز نیست.

 

صفحه 233 ، بلندگو ( به عنوان یک رسانه شنیداری در کتاب معرفی شده است )

کتاب: " ... کار بلندگو عموما تقویت صدا میباشد ... "

تقویت صدا توسط دستگاه های آمپلی فایر انجام می شود و بدون مدارهای تقویت کننده بلندگو قادر به تقویت صدا نیست. کار اصلی بلندگو تبدیل انرژی الکتریکی به انرژی مکانیکی است و معمولا بلند گو به تنهایی به عنوان یک سیستم مستقل تلقی نمی شود بلکه توسط سیستم هایی که بوسیله آن استفاده می شود معنا پیدا می کند. با توجه به توضیحاتی که در کتاب آمده به نظر می رسد سیستم صوتی مد نظر مولف بوده است که برای سمینارها و جلسات استفاده می شود.

 

صفحه های 233 و 234

تصاویر این صفحات مربوط به بلند گوهای یک سیستم سوراند است ( که معرفترین آن درایران دالبی دیجیتال است ). در مورد این سیستم و چگونگی طرز کار و چینش بلندگوهای آن در کتاب هیچگونه توضیحی داده نشده است اما مدلها و بلندگوهای مربوط به آن سیستم، در زیر تصاویر چاپ شده است و معلم هنگام تدریس چون با آنها آشنا نیست پاسخگوی سوالات دانش آموزان در باره شکل های مورد نظر نخواهند بود مگر اینکه مولف قصد داشته باشد برای ایجاد سوال، زمینه ای برای پژوهش و تحقیق فراگیران جهت جمع آوری مطالبی مربوط به این سیستم فراهم کند.

 

صفحه 235 ، تولید مواد آموزشی شنیداری

امروزه برای تولید مواد آموزشی شنیداری، به غیر از ضبط صوت که مولف در کتاب معرفی کرده است در بسیاری از مواقع از کامپیوتر و نرم افزارهای ضبط و میکس صدا استفاده می شود.

 

صفحه های 250 و 251 ، مجموعه اسلاید ناطق، فیلم استریپ ناطق

همانگونه که در قسمت اسلاید و فیلم استریپ هم توضیح داده شد، استفاده از فیلم استریپ منسوخ و در موارد نادری از اسلاید استفاده می شود. امروزه بیشتر از نرم افزارهای ارائه تصویر و مطلب شبیه به پاورپوئینت که قابلیت ضبط و ارائه صدا را نیز دارد استفاده می شود که در هیچ قسمت کتاب به آن اشاره ای نشده است.

 

صفحه 252 ، فیلم متحرک

کتاب: " باید متذکر شد که با ورود فیلم متحرک به عرصه و فرآیند تعلیم و تربیت به نوبه خود خود یک انقلاب آموزشی ایجاد کرد و کاربرد فیلم های آموزشی را باز شدن پنجره کلاس به جهان آزاد تلقی کردند. "

آیا سیر تحول و تاریخچه تکنولوژی آموزشی متن پارگراف بالا را تائید می کند؟ پرفسور لویز التون سیر تحول تکنولوژی آموزشی را به سه دوره تقسیم می کند. در طی این سه دوره فرآیند تکنولوژی آموزشی از آموزش جمعی به آموزش گروهی توسعه یافته است. او در این تقسیم بندی تحول تکنولوژی آموزشی را از نگاه ابزاری به آن تا نگاه انسانگرایانه مد نظر داشته است در مرحله اول یا آموزش جمعی یا آموزش توده ای شاید برای عده ای تصور بر این بوده که با ورود فیلم های آموزشی انقلابی در آموزش و پرورش بوجود آمده است. در این مرحله آموزش با وسایل ارتباطی همچون فیلم و تلویزیون در امر تعلیم و تربیت روبرو بوده است اما پژوهشها نشان داد نهضت آموزش جمعی موفقیت زیادی در رسیدن به اهدافش کسب نکرد. این روش ها اکثرا به هدف های آموزشی محدودی دست می یافتند و برای رسیدن به اکثر هدفهای شناختی مناسب نبودند. همچنین دانش آموزان را منفعل و غیرفعال بار می آوردند و حالت تعاملی مناسبی نیز نداشتند. شبکه های کابلی و تلویزیون آموزشی که در اوج پیشرفت مرحله آموزش جمعی بوجود آمدند امروزه تعطیل یا از دامنه فعالیت آنها کاسته شده است و در مواردی به صورت تلویزیون مدار باز به فعالیت خود ادامه می دهند. دلیل دیگر عدم موفقیت این فیلم ها عدم توجه به مراحل رشد مخاطب و یا به عبارتی عدم مخاطب محوری بود. در بسیاری از کشورها این فیلم ها به جای مخاطب برای دستگاههای موجود در مدارس ساخته می شد. چون در شروع تولید دستگاهی نمایش فیلم، تعداد زیاد مدارس، بازار گسترده و اقتصادی مناسبی را در اختیار تولید کنندگان دستگاه های نمایش فیلم ها قرار داده بود. امروزه بیشتر تحت تاثیر رویکردهایی مانند سازندگی ( ساختن گرایی ) به فعالیت های گروهی بها داده می شود. همچنین روانشناسان انسانگرا تحت تاثیر نظرات مازلو و راجرز اعتقاد به یادگیری در گروه هایی که به همین منظور تشکیل شده اند دارند. در این گروه ها با استفاده از تکنیک های پویایی گروهی و توسل و تعامل و تاثیرگذاری افراد بر یکدیگر و اکتشاف معنی شخصی، فراگیران به یادگیری مورد نظر دست می یابند در نتیجه هنگام استفاده از این روشها نیاز به سخت افزار مشخصی وجود ندارد و به جای تاکید بر هرگونه سخت افزار و نرم افزار بیشتر به روشها و تکنیک ها توجه می شود.

به هر حال به جای استفاده از شکل کلاسیک ارائه فیلم آموزشی در کلاس درس می توان با نمایش فیلم های کوتاه چند دقیقه ای در گروهای کوچک یادگیری شرایطی را ایجاد کرد تا دانش آموزان از طریق بحث و گفتکو در باره اطلاعات ارائه شده خودشان به ساخت ذهنی مفاهیم از طریق ساخت دانش دست یابند.

 

صفحه 253 ، انواع فیلم متحرک

کتاب: " ... چهار نوع از رایج ترین فیلم ها عبارتند از:

1-      فیلم های 8 میلمتری ...

2-      فیلم های 16 میلیمتری، اغلب فیلم های آموزشی در این اندازه تهیه می شوند زیرا پروژکتورهای آن قابل حمل و گردش در کلاسها و اماکن مختلف بود... "

فیلم های mm 8 و mm 16 از رایجترین فیلم ها نیستند. سال های سال است که با آمدن فیلم های ویدیویی به مرور استفاده از فیلم های 8 میلیمتری منسوخ شده اند و استفاده از فیلم های 16 میلیمتری هم تقریبا به کنار گذاشته شده است و کارهای سینمایی نیز با فرمت 35 میلیمتری و 70 میلیمتری تهیه می شوند و امروزه با آمدن دوربین های دیجیتالی بسیاری از فیلم ها نیز به این طریق تهیه می شوند به گونه ای که به نظر می رسد در آینده ای نزدیک این دوربین ها جایگزین دوربین های آنالوگ شوند. هم اکنون بسیاری از کارهای آماتوری، تلویزیونی و آموزشی توسط فرمت ویدیویی تهیه می شود.

 

 

صفحه 254 ، پروژکتور فیلم متحرک

کتاب: " در شکل تصویر  انواعی از پروژکتورهای فیلم متحرک را مشاهده می کنید در این قسمت به شرح عامترین مشخصه های پروژکتورهای فیلم های مختلف و کارخانه های متفاوت می پردازیم. "

در شکل فقط یک نوع پروژکتور نشان داده شده و مشخصه های آن نیز توضیح داده نشده است. به نظر می رسد این پاراگراف کتاب نیز مستقیما از متن منبع اصلی بدون هیچ تغییری استفاده شده است بدون توجه به اینکه با مطالبی که برای تالیف این کتاب انتخاب شده هماهنگ و تصحیح شود. علاوه بر آن به نظر می رسد با توجه به رشته تحصیلی فراگیران و حجم زیاد کتاب، نیازی به شرح و توضیح مشخص های پروژکتورهای مختلف نباشد.

 

صفحه 264 ، دستگاه های ضبط و پخش ویدئو

کتاب: " دستگاههای ویدئو معمولا در دو شکل حلقه ای و کاست ساخته می شوند که نوع کاست آن رایج تر است... "

نوارهای حلقه ای که به امپکس معروف بودند دیگر استفاده نمی شوند. ( نوارهای حلقه ای در ایران به دلیل نام کارخانه آن به امپکس معرف بودند. به همین دلیل به قسمتی هم که ضبط نوارهای ویدیویی در آن انجام می شد قسمت امپکس می گفتند )

 

صفحه 266 ، انواع ویدئو

کتاب: " ویدئو ها را از لحاظ نوار به دو دسته تقسیم می کنند            الف: حلقه ای         ب: کاست "

همانگونه که در قسمت قبل نوشتم نوارهای حلق ای از دور خارج شده اند.

 

کتاب: " نوارهای کاست نیز اندازه ها و انواع مختلف دارند

1-      کاستهای یوماتیک ... 2- کاستهای بتاماکس ... 3- کاست های VHS ... 4- کاستهای 8 میلیمتری ... "

امروزه کاست های یوماتیک مورد استفاده قرار نمی گیرد و نوارهای بتاکم جایگزین آنها شده است که به تدریج نیز نوارهای دیجیتالی DV  دارند جایگزین نوارهای بتاکم می شوند. نوارهای بتاماکس هم از دور خارج شده اند.

 

صفحه های 273 تا 288 ، رایانه

با توجه به اینکه احتمالا درسها و کتابهای دوره متوسطه به صورت نظام دار و سیستمی طراحی شده و مباحث مربوط به کامپیوتر در درسهای جداگانه ای برای فراگیران پیش بینی شده است، با توجه به حجم کتاب به نظر می رسد صفحات 273 تا 288 که در آن مباحثی مربوط به ساختار کامپیوتر در آن ارائه شده اضافه است. پیشنهاد می شود همانگونه که مولف در صفحات 288 تا 291 نمونه هایی از کاربردهای آموزشی رایانه را توضیح داده است در صورت نیاز موارد استفاده از نرم افزارهای چند رسانه ای و چگونگی طراحی آنها را شرح دهند.

 

صفحه 314 ، مجموعه های چند رسانه ای

کتاب: " از مجموعه های چند رسانه ای مهم به موارد زیر می توان اشاره کرد. 

            الف – آزمایشگاه زبان               ب – بسته های آموزشی "

در توضیحات این قسمت هیچگونه اشاره ای به نرم افزارهای آموزشی چند رسانه ای کامپیوتری و چگونگی طراحی آن نشده است. همچنین در قسمت کامپیوتر هم به این مورد اشاره نشده است. نیاز به توضیح مجدد نیست که امروزه با آمدن کامپیوتر و استفاده گسترده از آن، نرم افزارهای چند رسانه ای نیز به صورت گسترده ای طراحی و مورد استفاده قرار می گیرند.

 

صفحه های 325 و 326 ، شاتر ( پلک ) و دیافراگم دوربین عکاسی

توصیفی که کتاب در باره شاتر و دیافراگم ارائه داده است تفاوت و عملکرد آنها به خوبی توضیح نمی دهد.

به طور کلی شاتر مدت زمان نور دهی فیلم را معین می کند و دیافراگم حجم نور ورودی تنظیم می کند

 

صفحه 327 ، فیلم عکاسی

کتاب: " ... ابتدا تصویر از لنز روی فیلم ثبت می شود که معمولا پس از ظهور و چاپ تبدیل به عکس می شود ... "

به نظر می رسد متنی شبیه متن زیر بهتر موضوع مورد نظر را شرح می دهد.

هنگامی که نور صحنه یا سوژه مورد نظر از لنز عبور کرد، تصویر آن روی فیلم حساس به نور ثبت می شود و پس از ظهور و ثبوت فیلم، تصویر روی کاغذهای حساس به نور چاپ می شود.

 

صفحه های 318 تا 342  ، مطالب مربوط به عکاسی

امروزه دوربین های دیجیتال به سرعت در حال جایگزین شدن به جای دوربین های آنالوگ هستند و دوربین های آماتوری خانگی دیجیتال نیز تقریبا جایگزین دوربین های آنالوگ خانگی شده اند و بیشتر عکاسان حرفه ای برای تصحیح رنگ، روتوش، ادیت و ایجاد جلوهای ویژه و هنری از نرم افزارهای مانند فتوشاپ استفاده می کنند اما در مطالب مربوط به عکاسی و عکسبرداری کتاب به این مطالب اشاره نشده است و فقط ساختار دوربین های آنالوگ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند و مباحث این قسمت مانند بیشتر مطالب کتاب به روز نیستند.

 

صفحه 343 ، تولید اسلایدهای آموزشی

امروزه علاوه بر تهیه اسلاید های آموزشی توسط دوربین های آنالوگ ( که روز به روز استفاده از این دوربین ها کاهش پیدا می کند ) با استفاده از دوربینهای دیجیتال و نرم افزارهای کامپیو تری ارائه مطلب و عکس مانند پاورپوئینت، اسلایدهای آموزشی تهیه می شود. اما در کتاب به آن اشاره ای نشده است.

برخلاف تیتر « تولید اسلایدهای آموزشی » توضیحاتی که کتاب ارائه داده مربوط به تکنیک های عکاسی است و به روند تولید اسلایدهای آموزشی اشاره ای نشده است.

 

صفحه 349 ، فیمبرداری ( فصل 19 )

به نظر می رسد مولف برای مسئله فیلمبرداری اهمیت زیادی قائل شده که فصل جداگانه ای را علاوه بر قسمتی که به فیلم اختصاص داده است برای فیلمبرداری نیز در نظر گرفته است.اما بهتر بود مولف به جای فیلمبرداری عنوان فیلمسازی یا فیلم آموزشی را انتخاب می کرد و به صورت مختصر فرآیند پیش تولید، تولید و پس از تولید را توضیح می داد تا اینکه مستقیما وارد قسمت تولید شده و از قسمت تولید هم مبحث فیلمبرداری را مد نظر قرار دهد. هر چند با مطالعه کامل فصل متوجه برداشت اشتباه مولف از این مقوله می شویم، آنجایی که مولف فیلمنامه و سناریو را هم در قسمت فیلمبرداری قرار داده است حتما به تصور اینکه برای فیلمبرداری نیاز به فیلمنامه است.

 

صفحه 351 ، فیلمبرداری با دوربین ویدئو

معمولا به عمل ثبت تصویر بر روی نوار مغناطیسی « تصویربرداری » و به عمل ثبت تصویر بر روی مواد حساس به نور « فیلمبرداری » می گویند.

 

 

صفحه 353 ، حرکت تراک ( track ) و دالی ( dolly )

معمولا وقتی دوربین به سمت چپ یا راست حرکت می کند به آن حرکت تراک می گویند ولی در حرکت درونی لنز یعنی حرکت زوم، تصور حرکت به سمت جلو و یا عقب ایجاد می شود که به آن زوم این و زوم اوت یا زوم بک گفته می شود و هنگامی که دوربین به سوژه نزدیک و یا دور می شود به آن دالی می گویند.

 

صفحه 354 ، ضبط صدا

اگر ضبط صدا توسط ضبط های معمولی انجام شود ( طبق آنچه مولف در کتاب اشاره کرد ) مسئله سینک کردن صدا و تصویر بوجود می آید.

 

صفحه 354 ، نورپردازی

در شکل های مربوط به نورپردازی، تصویری که تحت عنوان نورپردازی ساده با سه نورافکن ثبت شده است نورها اشباه نام گذاری شده اند، در نورپردازی مثلث، سه نور با نامهای نور اصلی یا کلیدی ( Key Light )، نور فرعی یا پر کننده ( Fill Light ) و نور پشتی ( Back Light ) وجود دارد. اما در شکل به جای دو نور اصلی و فرعی از نامهای نور اصلی چپ و نور اصلی راست استفاده شده است، اما در شکل سمت چپ که از منبع اصلی اقتباس شده و ترجمه نشده است نامها درست به کار رفته اند.

 

در پایان به نظر می رسد شکل و فرم ارائه مطالب کتاب، ساختار مناسبی ندارد، مباحثی از آن اشتباه علمی دارد و بسیاری از مطالب مورد استفاده به روز نیستند.

 

                                                                                                           نگارش:

                                                                                                        احسان صباغی

                                                                                                        مهر ماه 1386